یاسین کوچولوی ما

دو تا سه سالگي

1392/8/17 12:05
نویسنده : مامان
69 بازدید
اشتراک گذاری

 درحاليکه باليدنت رو به نمايش مي‌گذاشتي دو ساله شدي و ما دو سالگيت را جشن گرفتيم. کادوي اصلي امسالت ماشين جيپ کنترلي بود که با مشارکت ماماني و دايي و خاله تهيه شد. تو را خيلي خوشحال کرد اما جای جای دیوار خانه را کنده و خراب کرد. میوه دلم، خراب شدن دیوار خانه فدای لبخندها و شادیها و سرمستی هایت.  وقتی دو ساله شدی با اینکه با تو بودن خوشحالم میکرد تا افسردگی فاصله چندانی نداشتم (مامان زهره ات از کودکی عاشق درس خوندن بود، از تمام لحظات مدرسه لذت میبرد و آرزو داشت محقق، نویسنده و استاد دانشگاه بشود.)، چرا که امکان ادامه تحصیلم برای مدتی منتفی بود، آخه ما اولین ورودی رشته فلسفه دین در ایران بودیم و هنوز در مقطع دکترا دانشجو نمیگرفتند و من هم تحمل دوری طولانی مدت از درس و مطالعه رو نداشتم به خاطر همین تصمیم گرفتم تا محیا شدن شرایط برای دکترا به کار پژوهشی رو بیارم. خدای خوب و نازنینمون زمینه رو چید تا تونستم در پژوهشگاه به عنوان کارشناس پژوهشی مشغول به کار بشم. در آن وقت تو دو سال و هفت ماهه بودی. تو را به مهد کودک سپردیم اما با وجود گذشتن یک ماه تو آنجا را نپذیرفتی به این ترتیب مامانی زحمت نگهداریت را به عهده گرفت. 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)